سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تو دو صفت است که خداوند آنها را دوست دارد: بردباری و تأنّی [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به مردی فرمود ـ]   بازدید امروز: 11  بازدید دیروز: 4   کل بازدیدها: 7202
 
مشق شب...
 
آینه
نویسنده: یه دوست...!(دوشنبه 88/6/23 ساعت 9:53 عصر)

آینه

 

تاکه بودیم نبودیم کسی،کشت مارا غم بی هم نفسی. تا که رفتیم همه یار شدند،تا که مردیم همه بیدار

 

شدند . قدر آیینه بدانید که هست،نه در آن روز که افتاد وشکست...

پاییز

  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    خداحافظ
    نویسنده: یه دوست...!(دوشنبه 88/6/23 ساعت 1:23 عصر)

    عکس تصویر تصاویر پیچک ، بهاربیست Www.Bahar-20.com

  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    پناه
    نویسنده: یه دوست...!(دوشنبه 88/6/16 ساعت 11:34 صبح)
    پناهم ده
    خداوندا نمی دانم
    در این دنیای وانفسا
    کدامین تکیه گه را تکیه گاه خویشتن سازم
    نمیدانم
    نمی دانم خداوندا.
    در این وادی که عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد.
    کدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم
    نمی دانم خداوندا
    به جان لاله های پاک و والایت نمی دانم
    دگر سیرم خداوندا.
    دگر گیجم خداوندا
    خداوندا تو راهم ده.
    پناهم ده .
    امیدم خداوندا .
    که دیگر نا امیدم من و میدانم که نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است و لیکن من نمیدانم
    دگر پایان پایانم.
    همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و می دانم که آخر بغض پنهانم مرا بی جان و تن سازد.
    چرا پنهان کنم در دل؟
    چرا با کس نمی گویم؟
    چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟
    همه یاران به فکر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند
    ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . که دردم را فرو ریزد
    دگر هنگامه ی ترکیدن این درد پنهان است
    خداوندا نمی دانم
    نمی دانم
    و نتوانم به کس گویم
    فقط می سوزم و می سازم و با درد پنهانی بسی من خون دل دارم. دلی بی آب و گل دارم
    به پو چی ها رسیدم من
    به بی دردی رسیدم من
    به این دوران نامردی رسیدم من
    نمیدانم
    نمی گویم
    نمی جویم نمی پرسم
    نمی گویند
    نمی جوند
    جوابی را نمی دانم
    سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند
    چرا من غرق در هیچم؟
    چرا بیگانه از خویشم؟
    خداوندا رهایی ده
    کللام آشنایی ده
    خدایا آشنایم ده
    خداوندا پناهم ده
    امیدم ده
    خدایا یا بترکان این غم دل را
    و یا در هم شکن این سد راهم را
    که دیگر خسته از خویشم
    که دیگر بی پس و پیشم
    فقط از ترس تنهایی
    هر از گاهی چو درویشم
    و صوتی زیر لب دارم
    وبا خود می کنم نجوای پنهانی
    که شاید گیرم آرامش
    ولی آن هم علاجی نیست
    و درمانم فقط درمان بی دردیست
    و آن هم دست پاک ذات پاکت را نیازی جاودانش هست

    به دریا بزن،قایقت میشوم
                           حقیرم،ولی لایقت میشوم
                                              من عاشق شدن را بلد نیستم
                                                                        تو یادم بده،عاشقت میشوم...

    تقدیم به ......

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آینه
    خداحافظ
    پناه
    [عناوین آرشیوشده]

    |  RSS  |
    |  Atom  |
    | خانه |
    | شناسنامه |
    | پست الکترونیک |
    | مدیریت وبلاگ من |


    || پیوندهای روانه ||
    اجتماعی [5]
    مذهبی [5]
    روانشناسی [19]
    [آرشیو(3)]


    || مطالب بایگانی شده ||
    تابستان 1388
    عشق

    || اشتراک در خبرنامه ||
      || درباره من ||
    مشق شب...
    مدیر وبلاگ : یه دوست...![9]
    نویسندگان وبلاگ :
    آرمین
    آرمین (@)[0]


    به شما عزیزان سلام عرض می کنم.امیدوارم در این وبلاگ دقایق خوبی را سپری کنید. اگه نظر بدید منو خوشحال می کنید. با تشکر...

    || لوگوی وبلاگ من ||
    مشق شب...
    || آهنگ وبلاگ من ||


    || وضعیت من در یاهو ||
    یــــاهـو

    انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس